شامگاه چهارشنبه 8 ديماه 1389 به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگي از خدمات قرآني و معارفي بيش از 4 دهه حجتالاسلام محسن قرائتي تجليل شد.
نكوداشت و پاسداشت مشاهير، مفاخر، رجال و شخصيتهاي علمي، ادبي، فرهنگي، سياسي و قرآني كشور اهتمامي بايسته براي تجليل از فضايل، فرهنگسازي و مهمتر الگوسازي براي نسل جوان كشور است.
بواقع براي سنجش جامعهاي كه بخواهد پويا، مانا و تاثيرگذار باشد چه شاخصي بهتر از رويكرد و نگاه مسوولان به فرزانگان و خردمندان آن كشور را ميتوان سراغ گرفت؟ در آسمان پرستاره ايران فقها، مفسران، روحانيون، سياستمداران و اديبان فراوان پرتوافشاني كردهاند اما در ميان آن همه ستاره چرا نام برخي براي هميشه در اذهان باقي مانده است؟ و اين رمزگشايي درباره حجتالاسلام قرائتي كه بيش از 30 سال هر شب جمعه در قاب تلويزيون با مردم سخن ميگويد و تبديل به چهرهاي محبوب براي همه شده از اهميت ويژهاي برخوردار است.
براستي رمز موفقيت و ماندگاري قرائتي چيست؟ چرا او اين همه محبوب است و اگر ساير روحانيون و مبلغان فرهنگي و ديني بخواهند چون او شوند چه بايد بكنند. به گمانم رمز و راز موفقيت قرائتي را بايد در موارد زير مورد واكاوي قرار داد: (يكم): قصد قربت فقط براي خدا. اگر كار براي خدا باشد و نيت و اراده و عمل انساني در يك هماهنگي كامل به آن سمت حركت كند، بيترديد پاداش واقعي را خداي تبارك و تعالي ميدهد.
قرائتي به صورت سمبليك و نمادين كار نكرد بلكه آنچه را گفت عمل كرد و هر آنچه را عمل كرد براساس حجت شرعي و عقلي مورد محاسبه قرار داد. لذا اقبال و ادبار روزگار، خوشامد اين و آن او را از صراط مستقيم هيچگاه منحرف نكرد.
(دوم): تمسك به قرآن و اهل بيت عليهمالسلام: در ميان ويژگيهاي مختلف و تواناييهايي كه قرائتي دارد نماد معلم قرآن و معارف اسلامياش بيش از هرمسووليت ديگر او درخشش دارد. قرائتي از جواني با قرآنكريم انس گرفت و با آن بزرگ شد لذا بدرستي خود را به اين منبع لايزال الهي و فناناپذير متصل كرد و هر بهرهاي كه براي خود و ديگران برده و ميبرد از خرمن لايزال قرآن كريم است. او معنا، ترجمه و تفسير قرآن را به زباني شيوا، جذاب و همهفهم در اختيار مخاطبان قرار داد. قرائتي را بايد استاد آموزش و تفسير قرآن كريم به زبان ساده معرفي كرد.
(سوم): تزكيه و تهذيب نفس. قرائتي در بالاترين سطح از تزكيه و تهذيب نفس و خودسازي خود را قرار داد. هنر بزرگ او آن بود كه قبل از اقبال عمومي مردم به او، خود را شناخت و رابطه خود با خدا را بدرستي تعريف كرد. فرسنگها از دنيا و مزاياي آن، حتي امتيازاتي كه قانونا به دليل مسووليتهاي رسمي كه بر عهده داشت، فاصله گرفت. آن حافظ بيتالمال است. در همه نهادها و حوزههايي كه مسووليت داشته است خبري از ريخت و پاش، اسراف و تبذير نيست. يعني اينكه فرهنگ حاكم بر افكار و اعمال قرائتي در زيطلبگي، سادهزيستي و دوري از دنياطلبي و تكاثر است. اين اكسير كميابي است كه بيش از هر كس مبلغان ديني ما امروز به آن محتاج هستند.
(چهارم): پرهيز از سياستزدگي: قرائتي با پذيرش مسووليتهاي رسمي چون آموزش و پرورش، نهضت سوادآموزي، اقامه نماز، احياي زكات و... و انجام خدمات بزرگ و ماندگار كه ايجاد نمازخانههاي مناسب در سراسر كشور فقط يكي از ذخيرههاي جاويد اين مرد فرزانه است و نيز حضور در صحنههاي مورد نياز انقلاب از جمله جنگ تحميلي و... نشان داد كه سياست اسلامي را بدرستي ميفهمد لذا تلاش كرد كه با پرهيز از ورود به جنجالهاي سياسي و خطبازيها حضور خود را با آمد و شد و فراز و فرود جريانات سياسي هماهنگ نكند بلكه بر آنها اثرگذار باشد. استقلال رأي، باج ندادن به جريانات سياسي، نقد مواضع و رفتارهاي افراطي جريانات و دعوت به تعقل، اعتدال و عمل به موازين اسلامي همواره شاخص قرائتي براي حضور در عرصههاي سياسي بوده است. فراموش نكردهايم كه در جريان فتنه 88 قرائتي چگونه با نقد و مذمت شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فداي ايران» با دلايل قرآني و ديني، اين قبيل حرمت شكني برخي بازي خوردگان سياست زده را مورد تخطئه قرار داد و همگان را حول محور ولايت فقيه دعوت كرد. (پنجم): قرائتي مرد عمل. او مرد عمل بوده و هست. او اجازه نداده است كه خانواده و تبارش به جاي او موضعگيري کنند و حرف بزنند. از خانواده قرائتي سخني به ميان نيست. او فقط درس نميگويد مرد عمل است. با غم و شادي مردم سهيم است. او اسلام را همانگونه كه شناخته است، عمل ميكند و براي خوشايند ديگران دستكاري و تفسيرهاي نادرست را وارد نميكند. براي او اسلام، مرجعيت، امام خميني(ره)، رهبري و ولايت فقيه و نظام اسلامي خطوط قرمز بود و بر سر دفاع از اين ارزشها سر سوزني با كسي سازش ندارد.
سخن آخر: اگر قرائتي، سخنش همچنان نافذ و تأثيرگذار است و در عصر هجوم رسانهها صداي او شنيده ميشود و اگر قرائتي به مثابه يك رسانه همچنان حرف براي گفتن دارد رمز اين ماندگاري را در يك جمله بايد دانست:
«او مرد علم و عمل توأمان بوده و هست.»
دكتر علي دارابي